قُبح قبيح (!)

در زمانهاى قديم  فرهيختگان تلاش كردند يك سرى گفتارها يا رفتارهاى زشت را بمردم بفهمانند، يعنى فرهنگ سازى كردند، وموفق هم شدند.

لذا امروز مردم ميدانند دروغ گفتن قبيح است، تهمت زدن، دزدى، چشم چرانى، دنبال ناموس مردم رفتن و دهها مورد ديگر.

أما هنوز مسائل بسيارى است كه چون فرهنگ سازى نشده، جامعه ما، حتى متدين ها، نميدانند قبيح است، لذا در ذهنشان قُبحى ندارد.

هنوز هستند مردانى كه به همسرشان باديد شك، يا برده (تاحدودى) نگاه ميكنند، لذا گاهاً تلفن موبايل او را بدون اجازه او چك ميكنند، يا اينكه اجازه نميدهند منزل پدرش رفت وشد كند، هنوز ميپندارند اين حق مرد است كه مانع بشود و….

هنوز هستند مردانى كه همسرشان را ميزنند، ويا اجازه نميدهند اين همسر از مال خودش به فاميلش كمك مالى كند.

درمقابل نيز هستند خانمهائى كه در همه امور شوهر دخالت كرده وباصطلاح بر شوهر حكومت دارند ونظام زن سالارى را حاكم ميدانند.

اينها وبيشتر، نتيجه فرهنگ نشدن بسيارى از مسائل قبيح است، ومهمتر اينكه گاهاً قالب دينى برايش ميسازند ودين را چكش بر سر همسر قرار ميدهند، تا آنجا كه طرف مظلوم دين زده ميشود واز هرچه دين است بيزار ميگردد.

اينكه ميبينيد در افغانستان طالبان ميگويد: زن نبايد بدون محرم از منزل بيرون آيد، نهايت بد بينى نسبت به جامعه وعلى الخصوص خانمها است.

از نظر شريعت مديريت مرد يعنى عهده دار شدن امور خانم وخانه نه مالك او، و خانم عهده دار ساختار أساس خانواده و شوهر باشد، نه مالك جسم وپيكر شوهر.

همسر وشوهر با رفتار نيك واخلاق خوش وكسب رضايت ميتواند مالك قلب طرف ديگر باشد.

ولذا درهنگام خواستگارى، از داماد خواسته ميشود خانواده همسر آينده خويش را مورد بررسى وتحقيق قرار دهد تا آنجا كه ميفرمايد: دائى او را در دايره تحقيق خود قرار ده، وهرگز نميگويد: عموى خانم را مورد بررسى قرارده.

اين بدان معنا است كه ساختار فكرى و پرورشى خانم، براى خود مرد وفرزندان وكانون آينده أو مهمترين جايگاه را دارد.

ولذا در بعضى روايات خطاب به مرد آمده است: بنگر خود را كجا ميگذارى.

ما (زن ومرد) بايد بدانيم هردو مكمل ودر كنار يكديگر هستيم نه روبرو ودر مقابل.

قسمت دوم – قُبح در كردار ورفتار زمامداران

قسمت سوم – قُبحى كه فرهنگ نشده است؟

به اشتراک گذاشتن با :