قُبحى كه فرهنگ نشده است؟

ظلم وستم شوهر به همسر، همسر به شوهر، مدير به كارمند، وزير به زير دستان، مسؤل مملكت به مردم و… در هر سطحى باشد محكوم به دوزخ است. هركه بامش بيش برفش بيش.

همينكه همسر خيال كند شوهر حق وحقوق اورا ادا نكرده است، درحاليكه شوهر به وظيفه خود عمل ميكند، اين تخيّل او ظلم به شوهر است، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

در امور ادارى نيز اين قانون حاكم است.

مردمى كه درفقر غوطه ور باشند، جوانى كه كار نداشته باشد، نتواند زندگى تشكيل دهد، نتواند ازدواج كند، نتواند خانه وسرپناه داشته باشد، كارتن خوابهاى تو پاركها و… فقرا وبينوايان، صنعتگرانى كه آزاردى توليد ندارند، روزنامه نگارى كه نتواند آزادانه بنويسد، سياستمدار متخصصى كه نتواند به وظيفه خود عمل كند، و دهها مثال در رشته هاى مختلف، همه اين مشكلان برعهده كسى است كه ادعاى برزگى ميكند ولى درجهت رفع مشكلات مردم بى تفاوت باشد.

ولذا در فرمايشات معصومين فراوان آمده است، كسيكه حكومت برعهده ميگيرد، درحاليكه از او داناتر وتوانمند تر وجود دارد، جايگاهش دوزخ است.

حال جمع بندي كنيم:

ظلم يك انسانى كه تنها يك همسر وچند فرزند در دنيا داشته است، ظلم است و در آخرت دادگاه فرعون برايش تشكيل خواهند داد، حديث شريف.

حتى حضرت داود پيامبر كه حكومت برعهده گرفت پنجاه هزار سال ديرتر از ديگر هم شأن ايشان بوى بهشت را استشمام خواهد كرد.

پس در قُبح ظلم فرق نميكند ظالم يك فرد عادي باشد، ويا فرهيخته باشد، ظلم ظلم است وقبيح.

تو صف نان حق كسى را از بين ببرد.

در رانندى ويراژ داده راه را برديگرى ببندد.

در دادگاه رشوه داده وحقى را ناحق جلوه دهد.

نوبت ديگرى را با دادن هديه جايگزين كند.

قاضى كه مصلحت انديشى كند.

واسطه هائى كه پارتى بازى كنند.

مسؤلى كه در سفر حج پارتى بازى كند.

و دهها مثال ديگر

شما خود ميتوانى مثالهاى ديگر را با واقعى كه ميدانيد منطبق سازيد.

قسمت اول -قُبح قبيح (!)

قسمت دوم – قُبح در كردار ورفتار زمامداران

به اشتراک گذاشتن با :