تعدد زوجات

تعدد زوجات يكى از داغ ترين مسائل درميان خانواده ها است، وغالبا ايرانيها نسبت به آن بيشتر حساسيت نشان مى دهند، وهمه خانمها آن را عموما قبول ندارند، وما تنها جنبه حلال بودن يا حرام بودن آن را مورد بحث قرارمى دهيم.

آيات شريفه درسوره نساء 3، 129 بشرح ذيل بيان شده اند:

* وآتوا اليتامى أموالهم ولا تتبدلوا الخبيث بالطيب ولا تأكلوا أموالهم إلى أموالكم إنه كان حوبا كبيرا، وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ.

* وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ، وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا.

در آيه اول، موضوع ايتام مطرح است، وتعدد به عنوان يك راه حل براى رفع مشكلات روانى عاطفى مادران ايتام است كه نه تنها أمورمالى برايشان اهميت دارد، بلكه آنها نياز عاطفى هم دارند، پس أگر كسانى از شما توانائى آن را دارند ومى توانند عدالت نمايند، مانعى نيست كه با يكى از مادران ايتام رابطه محرميت برقرارنمايد، مشروط براينكه بتواند عدالت نمايد.

ودرپايان فرموده است: اگر احتمال مى دهيد نتوانيد عدالت نماييد، پس فقط به يك همسراكتفا نماييد.

درآيه دوم بحث دراختلافات زناشويى است وباكلمه (لن) كه درلغت عرب (قطعا) معنى مى شود فرموده است: وشما هرگز نمى توانيد عدالت نماييد، حتى أگر تلاش فوق العاده نماييد، پس بهتر است گرايش كلى به يكى از آنها ننماييد ومبادى همسرى را معلق وبى تكليف بگذاريد….

پس درهردوصورت موضوع به عنوان حل يك مشكل اجتماعى مطرح است.

ولذا، درصورتى كه مشكلى نيست، وهمسرموجود است وبه وظائف همسرى عمل مى نمايد، ديگر نيازى به اين أمر نيست.

چند موضوع ديگرهم در روايات مطرح است وبا تأكيد از ان ياد شده است:

اول: مرد حق ندارد از اين موضوع به عنوان حربه استفاده كرده وهمواره دربرابر همسرش از آن سخن بگويد.

دوم: درصورت عدم توانائى درعدالت، قطعا ازدواج دوم حرام خواهد بود.

سوم: وظيفه مرد به عنوان يك همسر، احترام وابرازعشق ومحبت نسبت به زوجه است، وحق ندارد موجبات دل سردى درهمسرخود به وجود آورد.

چهارم: از مستحبات مؤكده است مدارا نمودند با همسرودرقلب او جاى گرفتن.

پنجم: تضييع حق همسر برطرفين حرام است.

ششم: نفرين شده اند آن كسانى كه تنها براى چشيدن برهرسفره اى بنشينند.

هفتم: لازمه هرفعلى گفتن آن نيست.

ودهها دليل ديگر نشان مى دهد: اين امر براى برطرف نمودن مشكلات جامعه است، ونمى بايست موجب بروز مشكلات ديگر شود، ودر حديث است: آن كارى كه اطاعت خداوند در آن هست نبايد ونمى بايست خشم خداون را نيز دربرداشته باشد.

از سوى ديگر، آن خانمهايى كه به هرعلتى همسرخود را از دست داده اند چرا بايد مجازات شوند واز نظر عاطفى بدون سرپناه بمانند؟

اگر هرخانمى خودش را جاى آن خانمها بگذارد چه تصوراتى درذهن خود خواهد ساخت؟

من طرفدار تعدد نيستم ولى به موضوع بايد باديد واقع گرايانه نگاه كرد.

به اشتراک گذاشتن با :