راستى آزمائى سردمداران

اسلام توانائى آن را دارد كه جهان را با عدالت اداره نمايد.

اين برداشت همه علماء وفرهيختگان جهان است که از همه اديان ومكتبهاى فكرى و از مجموع روايات ومتون دينى برگرفته شده است.

أما اين پرسش نيز بى پاسخ مانده أست، كه چرا عملا مسلمانها عقب افتاده وكشورهاى ايشان در فقر ونا آرامى ومشكلات غوطه وراست؟

قران كريم در سوره نصر، مى فرمايد: هرگاه نعمت پيروزى از طرف خداوند فرود آید، خواهى ديد كه چگونه مردم گروه گروه به اسلام گرايش خواهند نمود.

أهل سنت در ذيل تفسير اين آيه فرمايشاتى از رسول گرامى اسلام نقل نموده اند كه ايشان با تأثر واندوه فرمودند: همانگونه كه امروز مردم گروه گروه به اسلام گرايش دارند، روزى خواهد آمد كه مردم گروه گروه از اسلام خارج خواهند شد.

اين فرمايشات با سندهاى متفاوت در كتابهاى مختلف أهل سنت نقل شده است.

أما حوادث پس از رسول گرامى اسلام نشان مى دهد كه به مرور وضع حكمرانان كشورهاى باصطلاح اسلامى تغيير يافته ونتيحه ها نیز دگرگون شده است.

حجاج حكمرانى بود كه بنام اسلام برمردم حكومت كرد وهمه أنواع ظلم وستم را بنام خدا واسلام در حق مردم انجام داد.

 روزى دخترى بنام حرّه، دختر حلیمه سعدیّه، خواهر خوانده رسول گرامى اسلام،  بر حجّاج وارد شد، حجاج از طرز ورود و بی‌اعتنایی او به دستگاه حکومتش دانست که این زن یک بانوی عادی نیست بلکه از متانت و عظمت روحی فوق‌العاده‌ای برخوردار است پس از‌ اندکی تامّل پرسید: حرّه دختر حلیمه توئی؟ ……

در اين روايت تاريخى بحث عقيدتى مفصلى وجود دارد، غرض از اين مبحث نكته اى در مورد آيه فوق است كه حرّه آيه را اينگونه قراءت كرد: وخواهى ديد كه چگونه مردم گروه گروه از اسلام خارج مى شوند.

حجاج براشفته فرياد زد : روز روشن ودر ملأ عام قران را غلط ميخوانى؟

حره در جواب گفت: داخل شدن مردم گروه گروه، فقط در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وأمير مؤمنان على عليه السلام بود، نه زمان تو، در زمان تو ونوع حكمرانى تو مردم گروه گروه از دين خدا خارج مى شوند.

شاهد بحث: هنگامى كه مردم ارزشهای خدا ورسولش را ملاك كار وزندگى وحكومت قرار دهند، گرايش مرم به دين خداوند گروه گروه است، أما هنگامى كه حكمرانان ما دروغ ميگويند، به مردم خود خيانت مى كنند، مال خدا ومردم را بغارت ميبرند و…. نبايد بيش از اين انتظار داشت.

به اين گزارش توجه كنيد:

وزیر مالیه/دارایی پیشین افغانستان می‌گوید عامل سقوط دولت پیشین مقامات فاسدی بودند که در چارچوب دولت “سربازان خیالی” ساخته بودند و در عین حال از طالبان پول می‌گرفتند.

خالد پاینده در مصاحبه‌ای گفت که تعداد زیادی از ۳۰۰ هزار سرباز و پلیس ثبت‌شده در دولت در واقع وجود نداشتند و “خیالی” بودند که معاش/حقوق شان پرداخته می‌شد اما این پول به جیب مقامات و ژنرالانی می‌رفت که این “سربازان خیالی” را مهندسی کرده بودند.

او گفت: “شیوه‌ای که محاسبه انجام مى شد طوری بود که از مقام امنیتی یک ولایت پرسیده می‌شد که چند نفر دارید و بر اساس آن حقوق و هزینه‌های جیره‌بندی محاسبه می‌شد و این شمار همیشه اغراق‌آمیز (بیش از شمار واقعی) می‌بود.”

وزیر سابق دارایی گفت که این اعداد ممکن است بیش از ۶ برابر بیشتر وانمود شده باشد و شامل “فراری‌ها از ارتش” و “شهدا” هم می‌شود که مرگ یا خروج شان از صف ارتش هیچ‌گاهی به طور رسمی ثبت نشده بود. او مدعی شد که برخی فرماندهان کارت‌های بانکی آن‌ها را نزد خود نگه میداشتند و هر ماه حقوق آن‌ها را به جیب می‌زدند.

در گزارش سال ۲۰۱۶ بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) آمده که “نه آمریکا و نه متحدان افغان آن نمی‌دانند که واقعاً چند سرباز و پلیس افغان در صفوف نیروهای امنیتی وجود دارند، چه تعداد در واقع برای انجام وظیفه در دسترس هستند، یا به طور گسترده، ماهیت واقعی قابلیت‌های عملیاتی آنها در چه حد است”.

در گزارش دیگری که منتشر شد، نیز نسبت به “اثرات مخرب فساد و شک درباره صحت داده‌های مربوط به شمار نیروهای امنیتی و توانایی واقعی آن” ابراز نگرانی شده بود.

آقای پاینده می‌گوید که سربازانی که واقعا وجود داشتند اغلب به موقع دستمزد دریافت نمی‌کردند، در حالی که ژنرال‌هایی وجود داشتند که “درآمد دوبرابر”داشتند و هم از دولت حقوق خود را می‌گرفتند و هم مبالغی را از طالبان می‌پذیرفتند تا بدون جنگ تسلیم شوند.

او اضافه کرد: “احساس جمعی این بود که نمی‌توان این وضع را تغییر دهیم. پارلمان هم اینگونه کار می‌کند، والی‌ها هم همین طور کار می‌کنند. همه می‌گفتند که آب از بالاتر گل‌آلود است، یعنی بالادستی‌ها در این کار شریک هستند.” انتهاى گزارش.

در حاليكه أمير مؤمنان على عليه السلام ميفرمود: من بايك پيراهن به حكومت شما درامدم، اگر هنگام خروج از حكومت بيش از اين داشتم به شما خيانت كردم.

شخص مسافرى كه با پدرش وارد كوفه شد، به پدرش گفت: اين كيست كه برفراز منبر مسجد كوفه است ودست خود را درهوا بطرف راست وچب حركت ميدهد؟

پدرش گفت: أمير مؤمنان است.

فرزند سؤال كرد: چرا اينگونه دست خود را حركت ميدهد؟

پدر گفت: فقط يك پيراهن دارد، آن را شسته است ولى خشك نشده است دست خود را در حركت قرار ميدهد تا پيراهن او خشك شود.

حال شما بنگريد: آيا نبايد حكمرانان راستى آزمائى شوند تا سخن راست از دروغ معلوم شود؟

برحسب گزارشهاى وارده اين موضوع فقط در افغانستان نبوده ونيست، در عراق (قبل وبعد از سقوط صدام) و در برخى كشورهاى منطقه كه همگى مسلمان هستند نيز همينگونه است.

4 ربيع 2/ 1443

به اشتراک گذاشتن با :