دوستش دارم

دهه سوم ماه ذي قعده امسال (1431) بود به مدينه پيامبر(ص) رسيدم، افراد كمكى بعثه حضرت آيت الله العظمى شيرازى كه عموما ازمنطقه شيعه نشين عربستان سعودى مى آمدند هنوز نرسيده بودند، كارهاى اوليه بعثه (هيئت نمايندگى ) انجام شد، ساعت 10 شب بود كه 5 نفر از آنها رسيدند.

هنوز مستقر نشده بودند، خستگى ايشان هنوز برطرف نشده بود كه يكى از ايشان سراغ من را گرفت، گفت: ازسال قبل كه شمارا ديدم سؤالهاى فراوانى در امور تربيت فرزندان وخانواده درذهنم مانده دوست داشتم تاكارهاى بعثه رسما آغاز نشده از راهنمائيهاى شما استفاده كنم.

قرار شد هر روزيكى ازسؤالها را پاسخ بگويم.

تنى چند از بقيه افراد هم گاها حاضرمى شدند، دريكى از جلسات اوليه ناگهان يكى از ايشان براى شوخى گفت: رفيق ما تازه داماد است.

باتعجب گفتم: ازدواج دوم ؟

بله، تازه همسر ديگرى گرفته است.

درنظر من ازدواج دوم يعنى اعلان شكست ازدواج اول، لذا از خودش سؤال كردم: چى شد كه دومى را گرفتى؟

اولى به زندگى دل نمى داد !!!

بيان اين عبارت براى من جالب بود، كلمه ( دل نمى داد) را من نمى توانم بفهمم، يا اينكه اقلا سعى دارم از يك زوج جوان تفصيل آ نرا بگيرم وحد وحدود آن را بفهمم.

سؤال كردم: يعنى چى دل نمى داد؟

من همه احتياجات او را برآوردم، وظيفه شرعى خودم را از جهت خوراك، پوشاك، رفتاروكردار و… انجام مى دهم، ولى اون عكس العملى كه دل مرا به زندگى اميدوار كنه نداشت.

سؤال كردم: به او مى گويى دوستت دارم؟

نه، نگفتم !

چرا هنوز نگفتى، فرصت پيش نيامده ؟

عيبه، در منطقه ما مرد اين حرفهارا به زن نمى گه !

براي پاسخ با اين تصور لازم بود مقدماتى بيان كنم از جمله اينكه عموما درشبه جزيره عربى جنبه هاى عاطفى تحت الشعاع عرفهاى جامعه قرار گرفته وتا حقيقت واهميت عاطفه روشن نشه نمى توان مفهوم عاطفه واحساسات را بيان كرد، از جمله مقدمات اين بود كه، دل دادن يعنى ازخود مايه گذاشتن، جهاد هم از جان مايه گذاشتن است، لذا اسلام به مرد گفته (از دل بگو) وبه زن فرموده (از دل وجان عمل كن).

در فرموده هاى رسول گرامى اسلام (ص) آمده: اينكه مرد به همسرش بگويد دوسست دارم، اين عبارت از دل زن خارج نمى شود.

وبه زن فرموده: جهاد زن خوب شوهردارى كردن است.

جهاد از بذل جهد وتلاش است نه از حمل سلاح وپيكار درجبه ها، لذا برمردها واجب است به جنبه هاى عاطفى خانمها توجه نشان دهند واز مكنون قلب خود پرده بردارى كنند، واز خانمها خواسته شده (شما هم خوب اجابت كنيد دعوت قلب شوهر را).

ولذا در روايت نهى شده زن ومرد درهنگام آميزش باهمسرخود غير از ذكر خدا سخن بگويند، شايد براى آنست كه ذكرخدا انسان را درمحيط عبادت قرارمى دهد، وآنها باورشان خواهد بود كه درحال عبادت هستند، وچه عبادتى بالاتر از اطاعت پروردگار، ودل مؤمنى را خوش نمودن؟

عباراتى كه ميتوان آن هنگام به زبان آورد عشق ومحبت، شكر خد از اين كه همسرى به اين خوبى ، به اين زيبائى، به اين گرمى، باصفا، باوفا و… بما عنايت كرده، قدردانى ان خداوند، از همسر، از عشق و

نه تنها آن روز بلكه چند روز در اين مقوله صحبت كردم، وآن جوان اصرار داشت به خدادوستش دارم ولى !

عاقبت وبا اصرارهاى من وقناعت دوستانش مجبورشد به همسرش تكس مسج بفرستد ودر آن تمرين كند دوستت دارم كفتن را.

آقايان دقيقا نمى دانند خانمها براى چه ازدواج كرده اند، انها خيال مى كنند دخترخانمها براى تشكيل خانواده، فرزند، خانه و… به ازدواج تن داده اند، درحاليكه همه اينها واقعيتهائي هستتند زيرمجموعه عشق، آنها عشق مى خواهند، درك وباور از مردها انتظاردارند، اگر عشق باشد همه آنها هست، واگر نباشد بودن آنها چه ارزشى دارد، خورد وخوراك، محبتهاى انسانى، بول وشخصيت انسانى و درمنزل پدر هم هست، ولى عشق به زن تنها در آغوش گرم كانون خانواده ممكن است، وبراى بدست آوردن اين عشق خانمها حاضراند اين مرد بى شاخ ودم را تحمل كنند وباخواسته هاى او كنار آيند.

حق مرد برزن فراوان است وطاقت فرسا، اما باعشق نه تنها ممكن است، بلكه زيبا وشيرين هم خواهد بود.

وشايد براى همين سختيها ومشكلات است كه اسلام فرمود: خوب شوهردارى نمودن جهاد است، ولذا براى آن ارزش والائى قائل شده است.

همسرخوب با هيچ قيمتى برابرى نمى كند.

همسر راه رسيدن به خداست، ملاقات باخدا ممكن نيست مگر با داشتن همسر، بدون همسر همه درخسران وناكامى هستند، زمين از ادرار( اعزب) ناله مى كند، مرده هاى (عزاب) بدترين مرده ها هستند و

شما را به خدا، اين موجود ناز كردنى نيست؟

به اشتراک گذاشتن با :