شمشيرى كه فرق عدالت را شكافت!

  1. حقيقت تلخى را أمير مؤمنان عليه السلام درقالب روايت فرموده است كه: (قصم ظهري أثنان عالم متهتك، وجاهل متنسك، فالجاهل يغش الناس بتنسكه، والعالم يغرهم بتهتكه) يعنى: دو دسته از مردم و جامعه هستند كه كمرم را شكسته (خم كرده) اند، دانشمندى كه براى خود وجامعه آبرو قائل نيست، ونادانى كه پيوسته عمر خود را درعبادت ظاهرى سپرى كرد.

چه آنكه نادانان باعبادتهاى فريبكارانه خود مردم را فريب مى دهند، ودانشمندان بى آبرو باشكستن قوانين دين و طبيعت، مردم را گستاخ مى پرورانند(ترجمه بمعنى(

اين حقيقت تلخ همواره در جامعه وجود داشته ودارد، وعموم انحراف جوامع بشرى با همين دو عامل مهم ارتباط تنگاتنگ دارد.

اين حقيقت را دركتابهاى دبستان نيز خوانده بوديم باشكل ديگرى، در كتابهاى دبستان آورده اند معلمى كه مار را در سه حرف(م ا ر) بنويسد، يا اينكه عكس مار زيبا را به تصوير در آورد!

ولذا عموم مردم تحت تأثير عكس زيباى مار قرار گرفته ديگر زحمت فراگيرى دانش را به خود راه نمى دهند.

  1. حقيقت تلخ ديگرى در عرب شهرت دارد كه: (اذا انت اكرمت اللئيم تمردا) متنبى از شعراى نامى عرب در يك بيت شعر گفته است: … واگر تو نابخردان وتهى خردان جامعه را بزرگوارى كنى، از بزرگوارى تو سوء استفاده كرده وپرخاش گر مى شوند.
  2. حدود ٥ سال حكمرانى أمير مؤمنان عليه السلام به اين دو حقيقت تلخ پاسخ دندان شكن داد، وثابت كرد نابخردان، آنگاه كه نخواهند از خواب غفلت بيدار شودند، نتيجه اين شود كه شيرينى متعادل عسل خالص در نظر عده اى مزه ناگوارى خواهد داشت.

نتيجه اى تلخ تر از تلخى!

بيدار نمودن جامعه خموش كار بسيار دشواريست كه بايد عدالتها زير پاى جهل لگد كوب شوند تازمانى كه مردم خود بخواهند بيدار شوند وتغيير حاصل شود.

قران كريم از پيش اين مطلب را متذكر شده است كه تغيير دستورى نيست كه به اجرا درآيد، مگر آنكه مردم خود بخواهند بيدار شده و عقل را جايگزين جهل نمايند.

ولذا در شبانگاه ١٩ ماه مبارك رمضان، اولين شب قدر و وقت تقرب جستن الى الله، مردم فريب خورده بجاى تقرب جستن به درگاه پروردگار عدالت را قربانى نموده وباشمشير جهل ونادانى آن چنان برفرق عدالت كوبيدند كه ديگر عدالتى تحقق نشايد.

واين چنين شد، ولذا مى بينيم امام بزرگوار، آن مجرى عدالت حقيقى به قاتل خود فرمود: من بد إمامى براى تو بودم؟

وقاتلى كه خود را حافظ قران مى دانست، تازه از خواب غفلت بيدار شده عرض كرد: آيا تو مى تواني شخصى كه جز آتش دوزخ جاى ندارد را به بهشت رهسپار كنى؟

در حاليكه اگر اندكى تأمل داشت مى توانست فرمايش رسول گرامى اسلام را بياد آورد، كه على جان ، بدرستيكه تو تقسيم كننده بهشت ودوزخ در ميان بندگان هستى!

وبدين سان بود حال اُمتى كه نتوانست ارزش وقيمت گوهر گرانبهاى پروردگار را ارج نهد، ودر نتيجه نتوانست طعم حقيقى عدالت را چشيده واز آن لذت بَرَد.

محمد تقى ذاكرى

١٦ماه مبارك رمضان ١٤٣٧

به اشتراک گذاشتن با :