آنچه ما نكرديم، طالبان انجام داد

در ديدارهاى جداگانه اى كه اخيراً هيئتهاى عاليرتبه افغانستان با مسؤلين امريكا، حكومت يا كنگره، داشتند دو چيز مورد بحث بود: حمايت نظامى در روياروئى با طالبان وكمكهاى مالى.

غافل از آنكه اينگونه درخواستها هيچ تأثيرى در حل مشكل افغانستان و كشورهاى ديگر كه عموماً با اين مشكل روبرو هستند ندارد،كمكهاى مالى يكسره در جيب چپاولگران سياسى وارد ميشود، و عملاً كشور را به تدريج وابسته نيروهاى خارجى ميكند.

آنچه طالبانها وداعش ها انجام داده اند را ميتوان در دو مسئله خلاصه كرد:

١- كار فرهنگى، گروههاى تروريست جوانان را شستشوى مغزى داده، وبا تطميع به پول ومقامهاى آبكى، ايشان را فريب داده وبه سودخود جذب ميكنند.

٢- فرصتهاى شغلى.

بياد دارم اولين سفر اقاى كرزاى به واشنگتن بود كه با او ملاقات كردم، ومسئله فرصتهاى شغلى وكار فرهنگى را با ايشان درميانگذاشتم، وايشان ضمن وعده هاى سياسى با پوزخند گفت: ان شاء الله انجام ميشود.

كرزاى رفت وديگران آمدند، ايشان نيز همان كارى را انجام دادند كه كرزايها در كشورهاى مختلف  انجام داده بودند.

نامها مهم نيستند، صدق نيت، طرح عملى، و عمل به وعده ها مهم است.

عموم مردم منافع كوتاه مدت خود را مد نظر دارند، زيرا لقمه نان است كه شكم ايشان وفرزندانشان را سير ميكند، نه سخنهاى زرق وبرقدار.

اين مشكل اختصاص به افغانستان ندارد، عراق، ايران، سوريه، يمن ودهها كشور عربى واسلامى با اين مشكل روبرو هستند، زيرامهندسان (براى كشورهائى كه ضعيف مادى دارند، وبه كار فكرى عقيده ندارند) مسير سياست واقتصاد جهان را اينگونه ساخته وقالبزده اند.

هنگاميكه يك جوان نياز به پول، مقام، و… دارد، با اندك گفتگو وكار فرهنگى به سوى ديگر گام برميدارد.

سياستمداران ما، متأسفانه، قبل از رسيدن به قدرت برنامه ريزى نميكنند، وهنگاميكه به قدرت ميرسند، وقت برنامه ريزى ندارند، ولذا هرحرف وپيشنهادى را قبول ميكنند، ودر اين راه سرمايه هاى مملكت را به باد ميدهند، وپس از مدتى اندك سر خورده ميشوند واعتماداحتمالى مردم را نيز از دست ميدهند.

سياستمداران دوره دوم وسوم و… هم به همان مسأله گرفتارميشوند، زيرا در دوران سياستمداران پيشين، ايشان مشغول مخالفت بودند وتمامى همت خود را براى رسيدن به مال وقدرت بكار گرفتند، ليكن مهندسى براى اينده كشور انجام ندادند.

زيرا كه ساختار ممالك ما، متأسفانه، بر أساس عاطفه واحساسات است، نه بر اساس تخصص ومراكز پژوهشى.

راه حل همانى است كه كشورهاى غربي انجام دادند.

غربيها فضاى مملكت را بر أساس سازمانها ومؤسسات پژوهشى مستقل ساخته اند، وهر رئيسى كه روى كار مى ايد، از پيش، و بوسيله حزب خود، برنامه ريزى كرده وراه حلهارا از اين مراكز پژوهشى دريافت وبه انها عمل ميكند.

در زمانه ما نديدم كسى از مغزهاى متفكر ما در جنين فكرى باشد.

تنها خاندان شيرازى را ديدم كه همواره در فكر مردم بودند ودلسوزانه به دنبال راه حلهاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى و… تلاش كرده وميكنند، كه ايشان هم همواره گرفتار حكومتهايى بوده اند كه بجاى تعقل، شيطنت را برگزيده اند.

بياد دارم اوائل انقلاب در ايران بود كه مرحوم اقاى شيرازى بزرگ با اميد فراوان به ايران آمد، وتمام تلاش خود را در جهت اصلاح مفاسدطبيعى هر حركت وانقلاب، بكار گرفت.

بر أساس تشخيص اولويتها، بعضى موضوعات را درس داد، وبعض ديگر را  به چاپ رسانيد وبراى كليه نماينگان مجلس شورى و مسؤلين نهادهاى مختلف انقلاب فرستاد تا مملكت گرفتار بيفكرى نشود.

وآن زمان  كه تشخيص داد مسير از جنبه عقيدتى و عمل به سياست واقعى اسلام تغيير يافت و به تاكتيكهاى سياسى باصطلاح روزوهمكارى با ياسرعرفاتها انجاميد، دريافت كه ديگر نميشود …..، ولذا ماندن در خانه وتدريس كتابهاى سنتى حوزه را انتخاب كرد.

روزها وشبها در خلوت بر مظلوميت اسلام ورسول گرامى صلى الله عليه وآله وخاندان عصمت وطهارت گريست، ودر نهايت تنهاى تنها وبا امكانات اندك خود، هر آنچه در توان داشت براى رفع مشكلات مردم وجامعه (بدور از دولت وسياست) بكار گرفت. روحش شاد

با اين مقدمات معلوم شد، نياز جوانهاى امروز، همانند گذشته: فكر صحيح، مال حلال، و رسيدن به قدرت مشروع است، وچنانچه سياستمداران ما اين فرصتها را براى جوانان فراهم نكنند، كشور وسرمايه هاى كشور دستخوش بيگانگان خواهد شد.

حدود ١٠٠ سال است كه كشورهاى اسلامى با اين مسائل روبرو هستند، وهيچگونه راه حلى نيز در اُفق پيدا نيست، گوئى آنروز كه عقل در ميان مردم تقسيم ميشد، ما در خواب عميق فرو رفته بوديم، باشد كه روزى ( قبل از روز قيامت) بيدار شويم، وبتوانيم براى نجات خود و فرزندانمان كارى از پيش ببريم. ان شاء الله

١٥ ذى قعده ١٤٤٢

به اشتراک گذاشتن با :