اگر حاكم دزد نبود؟

سخن از حل مشكلات مردم فراوان گفته مى شود، ولى راه حلها محدود است، ولذا كمتر به آنها توجه مى شود.
علت اينست كه راه حلهاى واقعى بدست صاحبان قدرت است، وايشان ديگاه متفاوت با اسلام دارند، ولذا هيچ رئيس دولت يا نخست وزير، حتى وزير ومدير كل  نمى بينيد كه تاريخ رسول خدا صلى الله عليه وآله، يا حضرت أمير المؤمنين عليه السلام را مطالعه كند، حتى به بهانه ولادت ويا شهادت ايشان، به دنبال شناخت ايشان نمى روند، ترس اينكه شايد متحول شوند، آنها را نگران مى كند.

در دولت على عليه السلام مستأجر نبود، مشكلى بنام ازدواج، مسكن، تملك زمين، فرصتهاى شغلى، گذرنامه واقامت، فقدان أمنيت، گرسنگى و دهها مورد ديگر نبود، با وجود اينكه دولت آن روز على عليه السلام به پهنا و وسعت ٥٠ كشور امروز بود، وهيچكدام از مشكلات امروز را مردم نداشتند.
علت در دزدى مسؤولين در هر نظامى نيست، چه آنكه در دولت على عليه السلام نيز اختلاس اموال ورشوه ، خيانت ومزدورى براى معاويه وامثال اينها درميان مسؤولين يافت مى شد، علت حقيقى در دزد نبودن على عليه السلام است، ومجازات فورى كه على عليه السلام بى مهابا انجام مى داد، درصد بالائى از خلافهارا جبران مى كرد.
هنگاميكه رئيس مملكت دزد نباشد، خيلى راحت مى تواند مجازات كند، مردم نيز رئيس را يارى مى كنند، ودر جهت تحقق أهداف او تلاش مى كنند.
از همه اينها كه بگذريم، فرهنگ مردمى بودن در كارمندان دولت راه صدساله اصلاح را كوتاه تر مى كند، واين فرهنگ در كارمندان على عليه السلام بود، ولذا منافع طلبان با معاويه همراهى كرده وجنگها به وجود آمد تا على عليه السلام ودولتش به جنگ مشغول شوند واز اصلاح ساختار جامعه ودولت دور شوند.
پس اگر امروز على عليه السلام حاكم بود، دزدى نبود، حاكم ودولت دروغ نمى گفت ومردم در آسايش وأمنيت بودند، ونيازمند به حد أقل مى رسيد. باشد كه ما خود فرهنگ على عليه السلام را در خون وپوست خود قرار دهيم و….، خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
محمد تقى ذاكرى
٢٥ ربيع

به اشتراک گذاشتن با :