الگوئى بنام فاطمه

آن هنگام كه امواج حق وباطل ميكوشيدند جهان اسلام را در تلاطم خروشان خود بكام گيرند، لازم آن بود كه سنجيده گام برداشت، دين خدا ورسالت ختمى مرتبت حفظ، حق درخشش خود را داشته باشد، اگرچه به قيمت از دست دادن حكومت ظاهرى باشد، در آن هنگام يورش بر در عصمت وطهارت انجام شده بود، فاطمه در بستر درد به خود مى پيچيد، طرفداران قدرت در پى آرام نمودن وضع سياسى بودند، چاره اى جز درخواست ملاقات با فاطمه نداشتند، وعلى نيز حفظ دين را در آن مى دانست كه خروش آتش فشان آرام گيرد.

قدرت طلبان از على خواستند ملاقاتى با زهرا صورت گيرد، شايد كه به آشتى انجامد، على در كنار بستر صبر آمد وگفت: اى آزاده، اينان درخواست ملاقات دارند، اجازه ميفرمايى بيايند؟
الگوى صبر و پايدارى، حجت نهفته خداوند عرضه داشته: على جان خانه خانه توست، آزاده نيز كنيز توست!
ما در اين نوشتار، در پى آن هستيم كه فرق بين شخصيت حقيقى فاطمه، وشخصيت حقوقى يك الگوئى بنام فاطمه را بشناسيم، درشخصيت حقيقى، خانه خانه على است وفاطمه همسر فرمان بردار على، اما در شخصيت حقوقى الگوئى بنام فاطمه بايد همه جوانب در نظر گرفته شود، وراه چاره اى انديشه شود تا امواج خروشان ودرياى متلاطم آرام گيرد، ولى چهره حق مخفى نماند، وبه عبارتى ديگر حق پايمال نشود.
اين آزاده رخصت داد زيارت را، ولى از حق حمايت كرد ومشكل را بيان نمود، وبا روشى مخملى چهره ظلم را تا أبد در تاريخ جاويدان، آن را تاريك، به ثبت رساند.
آنچه اين الگو بما ياد داد، آزاد بودن زن در چهارچوب اطاعت پروردگار، ودورى از ظلم با روشى خداپسندانه، از شوهرش كه حجت آشكار خداوند بود حمايت نمود، ولى مشكل ساز نشد.
پس، گفتمان مملو از عشق ومحبت على وفاطمه، به اين نتيجه رسيد كه زن وشوهر، دوشريك زندگى هستند، وبايد دركنار يكديگر درد را احساس، وراه حل را آنگونه كه خدا مى پسندد مطرح،  ودر اجرا در كنار يكديگر باشند، باشد كه اين نخستين درس ما از الگوئى بنام فاطمه باشد.

به اشتراک گذاشتن با :