داستان عمامه سياه!

درتاريخ عرب رنگ عمامه ويژگى خاصى نداشت، هر رنگى ميتوانست باشد، ليكن رنگ سياه اختصاص به بزرگ قبيله وخاندان داشته است. ولذا در اسلام فقط رسول خدا از اين رنگ استفاده مينمودند.
در روز ١٨ ذى حجه آن سال كه سال آخر زندگى رسول خدا (ص) بود، ودر منطقه اى بنام غدير خُم، حادثه مهمى رُخ داد، ١٣٠ هزار نفر از مسلمانان شاهد رخدادى مهم بودند، آنانكه نزديك به صحنه تاجگذارى بودند آن سردار بزرگ را فوراً شناختند، اما آنها كه دور بودند، در لحظات نخست ايشان را نشناختند، ليكن رنگ سياه عمامه آن سردار براى آنها تعجب آور بود.


از يكديگر سؤال مى كردند: اين سردار كيست كه براى نخستين بار عمامه سياه مى پوشد و با دستهاى مبارك رسول خدا (ص) تاجگذارى مى شود؟
تا آنكه صداى رساى رسول خدا (ص) به گوش ايشان رسيد كه هركه من مولا ورهبر او هستم، اين عليست مولاى أو…… و بقيه سخنان رسول خدا كمتر مورد توجه قرار گرفت، زيرا چنين رخدادى براى اولين بار انجام مى شده است.
مراسم بيعت وبا اين روش كه به اين سردار تبريك نيز بگويند، نيز حادثه جديدى بوده است. لذا مسلمانان بريكديگر سبقت مى گرفتند تا هرچه زودتر خود را به أمير مؤمنان (ع) برسانند وبه ايشان تبريك گويند.
اين رخداد سالها مورد بحث بوده ودقايق عبارتهاى پيامبر عظيم الشأن گوئى براى همه تازگى داشت.
رسول خدا (ص) با اين روش جديد كه تبريك با بيعت همراه باشد، راه را بر تفسيرهاى گوناگون از واژه (مولى) بستند كه هيچ معنائى جز رهبرى نداشته باشد.
محمد تقى ذاكرى
١٤ ذى حجه ١٤٣٧

به اشتراک گذاشتن با :