من هم لجباز هستم (!)

در دعاى كميل كه عموماً شبهاى جمعه ميخوانيم يا ميشنويم آمده است: وان تُخلّد فيها المعاندين.

يعنى: پروردگارا تو وعده فرمودى لجبازان را در آتش دوزخ تا أبد نگاه دارى.

در كتابهاى لغت آمده است: لجباز يعنى عنود، کله شق، یک دنده.

پرسش اول از خود: هيچ فكر كرده ايم لجبازان چه كسانى هستند؟

پرسش دوم از خود: آيا من هم لجباز هستم؟

در زندگى شخصى واجتماعى خود كمى تأمل كنيم، واقعاً من هم لجباز هستم؟

فرض كنيم: ميبايست خوش حساب باشم تا بانك بمن وام دهد، ومن در عدم پرداخت بدهيهاى خود اصرار داشته باشم، وبا بدهكاران جهت تأخير پرداخت بدهى خود گفتگو نكنم.

آيا شما من را لجباز ميدانيد؟

با اين روش، بانك من را خوش حساب خواهد دانست؟

در امور عبادى نيز همين مثال وارد است.

خداوند همواره لطف خود را شامل حال من كرده است ومن همواره نافرمانى ميكنم.

تمام فرهيختگان فرمودند فلان عمل نافرمانى خداوند است، ومن كه بخاطر مسائل سياسى، دين زده شده ام، آنچه برمن واجب است انجام ندهم، تصور ميكنيد من با خداوند لجبازى ميكنم؟

با نافرمانى من سياستمدارانى كه دين را ابزار رسيدن به مقاصد دنيائى خود قرار داده اند، أدب خواهند شد؟

اگر در خانواده ودر برابر همسر، شوهر، فرزندان از هماهنگى سر پيچى كنم، عاقبت چه ميشود؟

بيائيد كمى تأمل كنيم.

مضمون حديث شريف است: خود شناسى گامى در جهت خداشناسى است.

اين فرصت را براى خود فراهم كنيم تا خود بشناسيم، آنگاه خواهيم دانست چگونه ايم.

پوردگارا ما را بخاطر نافرمانى بنى نوع ما، أدب مفرما.

١٦ ذي حجه ١٤٤٦

به اشتراک گذاشتن با :