مرجعيت بيدار

امروز شبكه جهانى امام حسين عليه السلام بمناسبت سالروز صدور فتواى ميرزاى بزرگ شيرازى وآغاز نهضت تنباكو با من مصاحبه داشت.

آنچنان فرصت نبود همه حرفها زده شود، ولذا در اين نوشتار تتمه را براى تاريخ مى نويسم:

1 – درتأييد ميهمان گرامى  جناب اقاى جمشيدي بايد بگويم: ولذا حوزه علميه نجف همواره مرجع تقليد مقيم ايران را تاييد ميكرد، وحوزه علميه ايران مرجع مقيم نجف را ترويج ميكرد.

در زمان مرجعيت آقاي بروجردى وآقاى حكيم اين مساله بسيار واضح بود.

أكنون هم اين مساله پر واضح است كه مردم ايران اقاى سيستانى ومردم عراق آقاي سيد صادق شيرازي را مورد توجه قرار داده أند.

چون مرجعيت بايد مستقل باشد تا بتواند بيانگر واقعيتها باشد وحكومت نتواند در أو تأثير بگذارد.

2 – بيان تلگرام ميرزاى شيرازى به حكومت ايران آن روز وجواب تند شاه به ميرزا.

ميرزا در تلگرامى به شاه نوشت: …. نگذارید کارتان به آن جا بکشد که وقتى ملجآ شوید و بخواهید دست توسل به دامن ملت بزنید ملت را دیگر دامنى به جا نمانده باشد. هنوز تا وقت است دولت را اگر در حقیقت دفع این فتنه و رفع این غائله ممکن نیست به ملت واگذار کند تا ملت خود درصدد رفع این غائله برآید. دولت اگراز عهده جواب بیرون نتواند آمد ملت از جواب حسابى عاجز نیست. خصم رااز عهده جواب بیرون خواهد آمد.

ميرزا در مقابل تاکید مجدد فرستاده شاه ايران (مشیرالوزاره) بر ضعف دولت چنین تهدید مى کند:

اگر دولت از عهده بر نمى آید من به خواست خدا آن را بر هم مى زنم.

مجددا مرحوم میرزا تلگراف دومى مى فرستد که لحنش تندترازاولى است:

سابقا دعاگو عریضه اى تلگرافا در باب مفاسد مداخله خارجیه در داخله مملکت ایران به حضور مبارک عرضه نموده بود جوابى از جانب اولیاء قوى شکوت نقل نمودند که کاشف بودازاین که به مفاسد اجراى این امور حق التفات نفرمودند، چون اغماض از آن منافى رعایت حقوق اسلام بود لهذا ثانیا به عرض حضور مبارک مى رساند که مفاسد انفاذ این امور به مراتب اعظم از مفاسد صرف نظراز آنهاست، کدام مفسده است که بااختلال قوانین ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرقه کلمه رعیت و یاس آنها از مراحم ملکانه برابرى مى کند؟ چگونه مى شود که در قرون متطاوله اولیاء دین مبین و سلاطین مسلمین شکرالله تعالى مساعیهم با آن که اتلاف نفوس و بذل اموال خطیره دراعلاء کلمه اسلام فرمودند به اندک فایده یا ترقب و ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و کافرین را بر وجوه معایش و تجارات آنها مسلط کرد تا بالاضطرار به آنها مخالطه و مراوده کنند و به خوف یا رغبت نوکرى آنها را دراختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند. البته شدت اضطراب و وحشت رعیت واستنکاف علماءاعلام را درانفاذ این امور به عرض مبارک نرسانیده و بر دولت اغفال نموده اند زیرا که این امور قابل انفاذ نیست و نخواهد شد هر چند منجر به اتلاف نفوش شود والا از حزم خسروانه متوقع و مامول نبود رضا دهند رعیت که فى الحقیقه خزانه عامره دولتند بالمره از وجوهات تجارت و مکاسب خود مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند.

ناصرالدین شاه تلگرام دوم میرزا را با لحن بى ادبانه اى که ناشى از عصبانیت وى بوده چنین پاسخ داد:

جناب ! تلگراف شما به حضور ما رسید. تلگرافى هم سابق کرده بودید. جواب آن را مفصلا به توسط میرزا محمودخان مشیرالوزاره کارپرداز سابق بغداد به آن جانب فرستادیم. البته تماما را حالى و خاطرنشان آن جناب کرده است واگر تکلیف باشد چون جوابهاى این اظهارات شما خیلى حطول است که مطالب حالى آن جناب شود البته بهتراست که با تلگراف داده شود. به جناب امین السلطان فرمودیم که : فرمان ما را مفصلا با پست به ودى به آن جناب بنویسد خواهد فرستاد. البته بعداز ملاحظه آنها خواهید فهمید که دولت هرگز شان واستقلال و حفظ ناموس و منافع و آزادى رعیت خود را به دیگران نداده است. و در کمال سختى نگاه داشته است و خواهد داشت ان شاءالله تعالى.

سرانجام میرزا را بر آن داشت حکم به تحریم تنباکو را در عبارتى کوتاه و به شیوه اى مؤثر و محرک صادر کند:

بسم الله الرحمن الرحیم

الیوم استعمال تنباکو و توتون بأي نحوکان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است.

پس از انتشار حکم تحریم همه طبقات مردم مسلمان حتى افراد غیرمسلمان و حتى حرمسراى ناصرالدین شاه ازاین حکم پیروى کردند:

بنوشته مؤرخان:  این حکم جهان مطاع چنان نفوذى در دلها یافته بود که همه اصناف دارالخلافه با همه آن طبایع مختلف و آراء چنان در کمال تمکین و انقياد همگى بر سراین نقطه متفق و مجتمع شدند که تا عصر جمعه در تمامى ایران از هیچ نقطه و محلى دود چپق و قلیان بلند نمى شد حتى در حرمهاى پادشاهى ادارات دولتى سراى دیوانیان قهوه خانه ها و سربازخانه ها نیز بالمره دود دخانیه برداشته شد.

نوشته أند: حکم تحریم دربار شاه واندرون و حرمسراى وى را نیز در بر گرفت به نحوى که :

در آبدارخانه و حرمسراى ناصرالدین شاه تمام خواجه ها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکسته براى اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند…

شاه به اندرون انیس الدوله که در واقع ملکه و بى اندازه مورد علاقه و توجه ناصرالدین شاه بود وارد شد در حالى که کلفتهاى انیس الدوله مشغول پیاده کردن سرقلیانهاى نقره و طلاى مرصع بودند و خودانیس الدوله ناظر به عمل خدمتکاران بود. شاه از انیس الدوله پرسید:

خانم چرا قلیانها رااز هم جدا و جمع مى کنند؟

جواب داد: براى آن که قلیان حرام شده.

ناصرالدین شاه روى در هم کشیده با تغیر گفت : که حرام کرده ؟

انیس الدوله هم با همان حال گفت : همان کس که مرا به تو حلال کرده است.

چه شباهتى بین ديروز وامروز است که استعمار گران در ایران وعراق (دو كشور شيعه مذهب) جولان داده وبه غارت أموال کشور ومردم اشتغال دارند.

به اشتراک گذاشتن با :