درد است يادرمان؟«کلینیک»

پس از چهل وپنج سال كارفرهنگى نكردن امروز با پديده اى جديد روبرو شده ايم بنام (كلينيك) براى باصطلاح ترك بى حجابى، حال انكه با اين عمل شخصيت ايشان را زير سؤال برده وبراى آنان پرونده سازى كرده، آينده و تاريخ ايشان را با مشكل روبرو خواهيم كرد.
يكى از انواع ترور شخصيت، پرونده سازى در جو أمنيتى است.
(انك) بيمار بودن یکی از مرموز ترين انواع ترور شخصيت است.
دزدى شبانگاه در بازار با أره قفلى ميبريد، شبگرد فرارسيد واز دزد سؤال كرد: چه مى كنى؟
دزد گفت: موزيك مى زنم.
شبگرد گفت: پس چرا صدا ندارد؟
ودزد گفت: صدايش فردا شنيده مى شود(!)

مسئول اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران اعلام کرده است که خدمات این کلینیک برای «نسل نوجوان، جوان و بانوان» است که «فشارهای محیطی» باعث شده است که از سر «اجبار» پوششی «خارج از حدود حجاب شرعی» داشته باشند.
براساس سخنان مهری طالبی‌ دارستانی، این ستاد به این نتیجه رسیده‌ است که دلیل افزایش شمار زنان بی‌حجاب «فشارهای محیطی» است.
اكر چنين است بايد جامعه را كه سبب فشارهاى محيط شده است به كلينيك ببرند، نه ان کسی که تحت فشار قرار گرفته و مجبور شده است.
در واقع مسؤلين أمر نمى خواهند قبول كنند در اين مدت در كار فرهنگى كم كارى كرده أند، بلكه أصلا كار نكرده أند، وكسر شأن مى دانند اعتراف به تقصير كنند، ولذا توپ را در زمين مردم انداخته وايشان را مقصر ودرنتيجه بيمار مى انگارند.

ودر حديث شريف آمده است: التارك للجريح والضارب له سواء.
يعني هركس زخم خورده اى را مشاهده كند واو را درمان نكند، خود او در ضربت زدن به آن شخص سهيم است.
بدان معنى : كسانيكه مي توانستند كار فرهنگى بكنند ونكردند تا اينكه جامعه گرفتار اين مشكل شد، ايشان هم به همان اندازه مقصر هستند.

بهانه اى براى كم كارى وجود نداشته و ندارد.
اگر زمان شاه يك صدا وسيما بيشتر نبود، در اين مدت صدها شبكه تلويزيونى وابسته به حكومت وهزاران رسانه مكتوب ومرئى باضافه مليونها وسيله ارتباط جمعى با هزينه هاى رسمى وغير رسمى در اختيار آقايان است.
طرفندهائى كه براى فريب مردم در انتخابات بكار مى برند نشان ميدهد اگر ميخواستند، مى توانستند.
مشكل آنجا است كه كار بدست كسانى افتاده است كه جز رجزخوانى وبله قربان گوئی كار ديگرى بلد نيستند، دوره نديده اند، تخصص ندارند و….
خداى رحمت كند مرحوم اقاى سيد محمد شيرازى را كه از روزهاى أول سيستم جديد حكومت، درد را متذكر و درمان را بيان كرد.
آن مرجع عالي مقام خيال كرد گوش شنوا هست، ولى هزاران أفسوس كه درب هميشه برهمين پايه چرخيده ومى چرخد.
خداى رحمتت كند سيد بزرگوار.
فراموش نكرده ايم آن زمانى كه براى استخدام در ادارات چند قطعه بودن کفن وچگونگى نماز ميت را سؤال مى كردند.
بياد داريم از كارمندان سؤال مى كردند مرجع تقليد تو كيست، واگر (مثلا) اقاى خوئى بود او را از كار بركنار ميكردند.
و دهها سؤال بيهوده ديگر، خوب است به روزنامه هاى آن روز مراجعه كنيم.
دقيقا زمانى كه لازم بود حقیقت اسلام را معرفى كنند، روش حكومتى رسول خدا وأمير مؤمنان (عليهما السلام) را براى مديران ودست اندركاران ويا عموم مردم بيان كنند، فقط وفقط مردم را به امور سطحى غير واجب (وأحيانا غير مستحب) مشغول مى كردند، ومردم را اسلام زده كردند.
ميدانم سرزنش وبيان خطاهاى گذشته مشكلى را حل نمى كند.
ولى بايد قبول كرد هنوز آن بينش با شكل ديگرى وجود دارد وهنوز گوش شنوا نيست.
بهترين و روشنترين دليل همين (كلينيك) است.
25 آبان 1403

به اشتراک گذاشتن با :