سعادت وخوشبختى
اگر چه گفته اند: سعادت يعنى رسيدن به هر نوع كمال ممكن كه انسان استعداد و شايستگى وصول به آن را دارد.
و نيز گفته اند : سعادت عبارت از استفاده صحیح ، سالم ومشروع از نيروهاى مختلف مادى و معنوى است که پروردگار در تصرف واختیار انسانها قرار داده است.
أما در حقيقت، سعادت اينست كه انسانها، باوجود همه اختلافات وبگو مگوها، عاقبت خوشحال سر بر بالين گذارده و به هنگام شب خواب عميق وجود آنها را فراگيرد.
بعبارتى ديگر، اختلافات وبگو مگوها طعم خاصى به زندگى ميدهند، وهرگز نتوان از آنها گريخت، أما ميتوان به دل نگرفت ودرنهايت طرفين به يك نتيجه برسند، اگر چه اين نتيجه ناگوار باشد، أما اين نتيجه قابل قبول واقع گردد.
دوستى داشتم از علماى اردبيل بود، بسيار ميهمان نواز، وميهمان دوست، پس از فوت همسرش، همسرى ديگر اختيار كرد.
پس از ازدواج وماه عسل هنگام ورود به شهر اردبيل، به همسرش گفت: من ميهمان دوست دارم، ميهمان حبيب خداست، رزقش باخداست، اگر مسأله غذا براى توسخت است وزحمت دارد يكى از دوراه را انتخاب كن:
١- هركس درب منزل را زد برو وبگو شيخ نيست.
٢- ميهمان كه آمد، غذا از رستوران دلخواه خودت مياورم، خودت هم ميهمان ماباش.
بشرط آنكه ديگر غُر نزنى(!)
خانم باتمام محبت و لى قاطعانه گفت: دروغ گفتن گذشته از اينكه حرام است، غير اخلاقى هم هست، من ميپزم وغر ميزنم.
من خيال ميكنم همسر ميخواست بگويد زندگى بدون ميهمان معنى ومفهوم ندارد، غذاهاى رستوران هم بهداشتى يا دلچسب من نيست، من زحمت مى كشم شماهم ناز من را بكش وغر غر من را تحمل كن.
درواقع اينگونه غر زدنها ناشى از عدم رضايت نيست، نوعى ناز كردن است كه بايد شماى مرد نه تنها آن را تحمل كنى، بلكه بايد باديد مثبت به آن نگاه كني.
خلاصه پيام اينكه:
توافق بهتر است از عدم توافق.
توجه:
١- اين مهم نيست كه در توافق حرف كدام يك از ما درست است و كدام غلط، مهم اينست كه بطور مسالمت آميز مسأله حل شود ونكته مبهمى در ميان نباشد.
٢- بسيار اتفاق افتاده كه حرف طرف دوم عاقلانه تر است ولى چون نتوانسته است خوب بيان شود، قابل قبول واقع نشد.
٣- درست يا غلط بودن توافق هيچ مسأله اى را به وجود نمى آورد، نه زمين به آسمان رفته ونه آسمان به زمين فرود آمده است.
همه از زندگى درس مى گيريم
خوب است ياد بگيريم حرف درست را زيبا هم بتوانيم بيان كنيم.
شرائط زمان ومكان هم در تحقق مطالب مؤثر است.