چرا آدمهاى خوب، رُك، وتند مزاج هستند؟

دوستى با افتخار وسربلندى مى گفت: من هرچه در دل دارم ميگويم، واز كسى واهمه ندارم.
دوست ديگرم مى گفت: من دو رو نيستم، خيلى صاف وصادقانه برخورد مى كنم.
شما هم حتماً با اينگونه افراد خوب و متدين اين چنين برخوردهائى داشته ايد، واين سؤال در ذهن شما مطرح بوده است.

من اين سؤال را به زبان ديگرى مطرح مى كنم:
آيا آموزه هاى دينى ما، اين روش را در افراد متدين به وجود آورده است؟

درپاسخ بايد عرض كنم: فهم من از دين برخلاف اين را مى گويد.

تمام آموزه هاى دينى ما به خصوصيات أفراد احترام گذاشته وهرگونه سهل انگارى در برخورد با افراد را نكوهش نموده، وبرعكس مسأله مدارا نمودن با همه طبقات مردم را باقوت تمام در جوامع دينى مطرح نموده است، حتى بادشمن.
اين مقوله در أشعار فارسى زبان ما نيز رخنه كرده كه: با دوستان مروت، بادشمنان مدارا.
مروت يعنى گامى فراتر از مدارا.

بد نيست بى پرده بگويم: كتابهاى ما مملو از احاديث گرانقدر است كه: مدارا كردن بامردم نصف دين است، ودربرخى: دوثلث دين است، ودر برخى ديگر: تمام عقل.
ليكن، عموم مردم، صادق بودن را بارُك بودن اشتباه گرفته اند، همانگونه كه كينه نداشتن را با دوست داشتن ومحبت كردن، ونيز جدى بودن را با تند مزاجى به اشتباه گرفته اند.

در نظر مردم، كينه نداشتن مساوى است با دوست داشتن يك شخص، درحاليكه دوست داشتن غير از كينه نداشتن است، يك انسان ميتواند كسى را دوست نداشته باشد، و نسبت به او كينه نداشته باشد، دقيقاً همانند مشاركت در انتخابات، موافق، مخالف وممتنع.

صداقت نيز با رُك بودن دو مقوله جداى از يكديگر است، انسان مؤمن بايد صداقت داشته باشد، أما هرسخنى گفتنى نيست، ولذا از قديم الأيام گفته اند: شتر گلو باش.
يعنى اينكه سنجيده سخن بگو .
پس، بايد باصداقت باشيم ولى هرسخنى را بر زبان نياوريم، ودل را از هرگونه كينه خالى كنيم ولى ميتوان كسي را دوست نداشته باشيم.

اگر چه شرع مقدس بما دستور داده است كه حتى دشمنانمان را دوست داشته باشيم، اين بنفع ماست.
هنگاميكه شما كينه را ازدل خود دور كنيد، وافراد را دوست داشته باشيد، اولاً قلب خودتان را جلا داده ايد، وآنگهى حرص وجوش نخورده وسلامتى خود را تظمين نموده ايد.

واشنگتن ١٢ ذو القعده ١٤٣٩

به اشتراک گذاشتن با :