اسلام، مجموعه قوانين بهم پيوسته

درپى انتشار مطلبى از اقاى مهدی نصیری در روزنامه (مشرق) مؤرخ ١ بهمن ١٣٩٦، كه خواهان توقف اجراى حدود الهى شده بودند، اين متن را براى آن نشريه فرستادم.
قبل از آنكه مطلب ارسالى به (مشرق) را بيان كنم، نظر ايشان وخوانندگان را به يك نكته مهم جلب مى كنم:
حدود يعنى قانون، خداوند به مردم همه نعمتهارا مرحمت نموده سپس از آنها اطاعت خواسته است، پس هنگاميكه مى گوئيم حدود الهى، يعنى خدائى نگريستن به قضايا.
رحمانيت ورحميت پروردگار موجب ايمان مردم ميشود، نه قهاريت او، پس با كمك به مردم ساختار جامعه اصلاح ميشود، نه باشلاق وقطع دست.
رسالت پيامبران در قران اين گونه بيان شده است: ( يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ).
يعنى رسالت پيامبران الهى برطرف نمودن موانعى است كه دولتهاى غير الهى به وجود آورده اند.
اجراى حدود الهى يعنى ازاد ساختن مردم از قوانين دست وپا گير جامعه كه سبب بى كارى، فقر، گور خوابى، افت فرهنگى، تورم، گرانى، و صدها عنوان ديگر شده است.
پس در واقع اجراى قسمتهاى منفى حدود (قطع دست،شلاق و…) يعنى آبروى اسلام بردن، يعنى لطمه زدن به آبروى وحيثيت رسول گرامى اسلام (ص) .
توضيح اينكه: رأفت اسلامى يعنى درك مشكلات مردم، ريشه يابى مشكل، رديابى انگيزه ها وايجاد راه حلها، نه مجازات دردمندان ونيازمندان جامعه، وآزاد گذاردن نور چشمى ها وخوديها (!).
پس، قوانين اسلام يك مجموعه متكامل است، يعني ياهمه قوانين اسلام اجرا مى شود ويا هيچكدام.
و خلاصه اينكه: تازمانى كه نيازهاى جامعه برطرف نشده است، در واقع به اسلام عمل نشده است، آنچه عمل شده است خواسته مسلمانان است نه قانون اسلام.
در زمانى كه بيكارى ومشكلات اقتصادى بيداد ميكند، يك جوان نمى تواند ازدواج كند، گرانى مردم را خفه كرده است، سيستم قضائى بالاجبار سياسى عمل ميكند، بانكها زير چتر دولت ربا خوارى ميكنند، و صدها مورد ديگر مردم را از پاى در آورده است، نميتوان بنام اسلام شلاق زد، دست قطع كرد، اعدام كرد.
متن ارسالى:
براى روزنامه و ويب سايت مشرق نوشتم:
اجراي حدود الهي درزماني كه نيازهاي جامعه برطرف نشده، موجب وهن دين وهتك حرمت اسلام و قطعاً حرام است.
افتخار اسلام به حل مشاكل است نه اجراي حدود.
خوب است تحقيق كنيد در دولت رسول خدا (ص) وامير مؤمنان (ع) چند نفر دستشان بريده شده است؟
اگر چنين بود، ميبايست شاهد هزاران انسان دست بريده باشيم.
انقدر اين قانون مورد نياز نبوده كه در زمان امام جواد(ع) دولت وقت وهمه علماى موجود از چگونگي قطع دست بي اطلاع بودند كه از كجا بايد قطع شود.
امير مؤمنان (ع) در عرض ٥ سال حكومتشان براى همه مردم، آب،مسكن، وكار فراهم ساختند.
يعني دولت اسلامى اول وظيفه دارد نيازهاى معقول جامعه را برطرف نموده وسپس اجراى حدود نمايد.
و اكنون، وپس از مطالعه نقطه نظرهاى خوانندگان اضافه ميكنم: تهيه آب، كار، ومسكن، يعنى رفع قسمت اعظم نيازمنديهاى مردم.
براى تأمين آب، مى بايست چاه كنده شود، زحمت فراوان داشته است، و دولت ايشان همه اين زحمت را بعهده گرفته تا نياز مردم را برطرف نمايد.
در زمان دولت امير مؤمنان (ع) كسى مستأجر نبود، كسى بى خانمان نبود، كسى بيكار نبود، حضرت براى مردم بازار ساختند، دكان هارا مجاناً در اختيار بازرگانان قرار دادند، تا بدين وسيله قيمت كالا ارزان تر عرضه شود.
نوشته اند: شريح قاضى يك مسأله كه از شام برايش رسيده بود، در مجلس امام مطرح كرد كه جوانى با زن شوهردار رابطه نامشروع داشت، شريح از حضرت راه حل جويا شد، حضرت باضرس قاطع فرمودند: اين اتفاق در كوفه اتفاق نيافتاده است.
يعنى در دولت على (ع) اينگونه موارد وجود نداشت، اين گونه موارد در دولت معاويه اتفاق مى افتد وبس(!).
اقاى نصيرى، دولت اسلامى يعنى رفع نيازمنديهاى جامعه، اجراى عدالت اجتماعى، خدمت به مردم، وخلاصه اينكه اسلام يعني مجموعه قوانين بهم پيوسته، نه يك كلمه بيش ونه يك كلمه كم(!).
در غير اين صورت ميشود حكومت مسلمانان، بعضاً نماز نميخوانند، بعضاً زكات نميدهند، و بعضاً حد جارى ميسازند.
ممكن است كسى بگويد: در حكومت رسول خدا (ص) ودولت على (ع) قاضى بى كفايت هم بوده است.
آرى بوده است، ولى هنگامى كه كسى شكايت مى كرد، وپيش از اينكه پرونده تكميل شود، وحتى ادله جمع شود، حضرت قاضى، والى، فرماندار و.. را عزل مى فرمود، ومعزول را هرگز به كار ديگرى نميگماشت(!).
لينك روزنامه مشرق
به اشتراک گذاشتن با :