عاليجنابان، نيم قرن است ما به مردم دروغ گفته ايم (!)

ماجراى برگذارى مراسم در روز 7 آبان وحظور جميعيت انبوه از مردم كنار آرامگاه كورش در منطقه دشت مرغاب (پاسارگاد) اطراف شيراز، بار ديگر تاريخ وآئين كورش را در نظرها زنده كرد.
كورش بنيانگذار سلسله پادشاهى هخامنش تقريبا 530 سال قبل از ميلاد مى زيست، أما اينكه او پيامبر بوده يا نه، خشونت گرا يا مصلح بوده، ايرانى وآريائى بوده يا نه، و… محل اختلاف مؤرخان است، ليكن علامه طباطبائى در تفسير الميزان او را منطبق با ذو القرنين، پيامبر دانسته است.
آنچه مسلم است، كورش به بخش عظيمى از آسيا و اروپا دست يافت و نخستين امپراتورى بزرگ تاريخ را تأسيس كرده، و لی با جنگ افروزیهایش، استقلال بسیاری از ملل را گرفت و تمدنهای متعدّدی را منقرض کرد، و انسانهای بسیاری در جنگهاییش کشته شدند.
آنچه ايرانيان را به سمت وسوى كورش كشيد، توصيه هاى انسان دوستانه كورش بود نه بيشتر، وشايد عظمت سياسى ايران أن روز نيز در مسأله مؤثر بوده است.
آنچه در اين مقال مورد بحث است، انگيزه برگذارى مراسم در كنار آرامگاه شخصى است كه بيش از دوهزار سال قبل زنده بوده است، وهيچگونه دليل وتوقع مبنى بر كرامت ديدن از آرامگاهش كسى ارائه نكرده وتوقع هم نداشته و ندارد.
چه شده است كه مردم مسلمان ایران، پيامبرعظيم اسلام با آنهمه ويژگى درشخص مباركش، كه باجماع مؤرخين (دوست ودشمن) مجموعه اخلاق وبزرگوارى ورحمت براى همه بوده است، ودرخشش فراوان در آئينى كه براى جهانيان بارمغان آورد، را فراموش كردند، پيامبرى كه كشورگشائى نكرد، فقط از خود دفاع كرد، و درجنگهاى دفاعى خويش حتى يك نفرهم نكشت، وبه همه تمدنها احترام گذاشت، ودولتش وتاريخش سراسر درخشندگى بوده است.
مگرهمين مردم نبودند كه حدود چهل سال پيش نتيجه 2500 ساله تمدن ايران را زدوده وحكومتى كه قرار بود درخشش اسلام را داشته باشد، جايگزين آن ننمودند؟
هيچ فكر كرده ايد چرا امروز مردم سراغ كورش را گرفته أند؟
اگر كمى تأمل كنيد خواهيد دانست، نيم قرن است كه ما، به مردم دروغ گفته ايم(!)
پيش از انقلاب، چهره درخشان اسلام، سياست پر افتخار دولت رسول الله (صلى الله عليه وآله) وحكومت أمير مؤمنان (عليه السلام) را براى همين مردم بيان كرديم، عهد نامه حضرت به مالك أشتر، كتاب حقوق امام زين العابدين (عليه السلام) را براى آنها خوانديم.
از كردارما در اين چهل سال معلوم شد، ما به آنچه آن روز براى مردم بيان كرديم عقيده نداشتيم، أگر عقيده داشتيم، اقلا 10/% آن را عملا به مردم نشان مى داديم.
از قرائن (وخبرهای محرمانه) استفاده مى شود: از سالهاى نخست انقلاب، گروهى مامور شدند تاريخ بنى أميه وبنى عباس را جمع آورى وعلل سرنگونى آنها را تدوين نمايند، ولذا مى بينيم: قانون ما فقط از خشونت اسلام سخن گفت، عملكرد مستبدانه ما، روش حكومتهاى بنام اسلام را در اذهان مرىم زنده کرد، برخورد غير انسانى ما توسط اداره هاى مختلف و در مسائل گوناگون، ياد آور حكومتهاى غير شرعي بنى أميه وبنى العباس شده است.
آنچه اسلام به آن افتخار داشت، رحمت، محبت، گذشت، اخلاق حكومتى، قوانين انسان ساز، كرم وبخشش اسلام، و… حتى لبخندى كه واجب است در چهره مؤمن قابل رؤيت باشد، درچهره ما ديده نمى شود.
ما را چه شده است؟
عالیجنابان، عظمت دولت با تفسيرهاى غير صحيح از دين و تاريخ، چهره عبوس، برخورد غير انسانى، گرفتن مالياتهاى طاقت فرسا، دور كردن خردمندان، ونزديك نگاهداشتن نو نهالان و… بدست نمى آيد.
خوب است كمى در آيات قران كريم دقت كنيم، تاريخ درخشان رسول الله (صلى الله عليه وآله) را بررسى كنيم، خدمات أمير مؤمنان (عليه السلام) به مردم را مورد باز نگرى قرار دهيم، وقبل ازعمل به آنها، اولا أنها را باور کنیم.
حضرت على (عليه السلام) 5 سال حكومت كرد، در طول مدت زمامدارى، حتى يك كلمه دروغ نگفت، چون دين خود را درعمل نمودن به دستورات حياتبخش اسلام مى ديد، ودر اين مدت كم به مردم خانه داد، كارداد، آب داد، يعنى مردم را از مهمترين مشكلات اقتصادى آن روز نجات داد.
خوب است بدانيم: در زمان حكومت ايشان، كسى كه نتواند ازدواج كند یافت نشد، كسى كه مستأجر باشد نبود، تاريخ در اين مورد شكايتى ذكر نكرد، باوجود دشمنان فراوان.
ما حتى نتوانستيم آب وبرق را كه مفتخرانه از رايگان بودن آن سخن گفتيم، به مردم تقديم كنيم.
كدام زمين را به مردن رايگان داديم؟
كدامين مجتمع تجارى را مجانا در اختيار مردم گذاشتيم؟
باوجود منابع زير زمينى فراوان، كدامين نقدينه بيت المال را بامردم تقسيم كرديم؟
أگر يارانه داديم، صدها بيشتر وبنامهاى مختلف از آنها نگرفتيم؟
واقعا تصور مى كنيد، عملكرد ما اسلام زدگى در مردم ايجاد نكرد؟
هنوز هم دير نشده است، بيائيد آبروى اسلام ورسول خدا (صلى الله عليه وآله) را حفظ كنيم.

به اشتراک گذاشتن با :