يزدى، مردى كه عاشق وطن بود

من فقط يك بار با دكتر يزدى ملاقات كردم، آمده بود امريكا، درمنزل يكى از دوستان مشترك اين ملاقات صورت گرفت.

افراد متفاوت بابينشهاى مختلف حضور داشتند، بحثهاى خوبى مطرح شد، آنچه بيشتر توجه من را جلب كرد، وطن پرستى او بود، ايران براى او بيش از يك وطن بود، آنجا بود كه فهميدم چرا خارج از ايران براى كار سياسى دفتر نداشتند، شايد هم تنها او بود كه مخالف شعبه داشتن خارج از ايران بود.

يكى از حضور اين مسأله را مطرح كرد، أما باواكنش شديد دكتر يزدى روبرو شد، يزدى از اينكه بهش مارك بزنند واهمه داشت، باوجود اينكه ديده بود وباور داشت كه همه حكومتهاى خاورميانه به مخالفان خود مارك مى زنند.

باوجود اينكه يزدى تأييد تاريخى از رهبرى انقلاب داشت، ودر صحيفه نور هم اين تاييديه جاودانه شده بود، با اين وجود از مارك ترس داشت.

عموما اينگونه افراد كه باسياستمداران مى نشينند، از مارك ترس ندارند، ولى دكتر يزدى از اينكه هم وطنانش، همفكرانش، وهم رزمان انقلاب اينگونه فكر مى كنند رنج مى برد.

مى گفت: يك عمر باصداقت كاركردم، از همه وجودم براى انقلاب مايه گذاشتم، بعضى اينها ….. وآهى كشيد، نمى دانم اين آه براى فرومايگى بعضيها بود، يا براى دنيائى بود اينگونه افراد را درخود جاى مى دهد؟

بعدها شنيدم مرحوم منتظرى هم اينگونه فكر مى كرد.

من خيال مى كنم انسانها نبايد از مارك حكومتها ترس داشته باشند، مقام وپست در حكومتهاى امروز مانند لنگ حمام هستند، هر روزى بركمر كسى بسته مى شود، مابايد هدف كه به نتيجه رسيدن مشروع است را مد نظر داشته باشيم، نه يك كلمه كم ونه يك كلمه بيش!

مشروع بودن هدف، نه مشروع بودن رسيدن.

اين دوباهم تفاوت أساسى دارند، ممكن است گاها جمع بشوند، ولى اختلافات مهمى بايكديگر دارند.

واژه هدف، يعنى باتمام ابعادش، يعنى راههاى منتهى به آن ايضا بايد مشروع باشد، بسيار بودند كه رسيدن را هدف قرار دادند، ولذا وسيله را توجيه كردند، ودقيقا همين جا، خلاف شرع هاى بسيارى را مجبور شدند توجيه كنند.

جلسات مجلس شورا ونحوه تدوين قانون أساسى را بادقت نگاه كنيد، متوجه مى شويد چه كسانى مشروعيت را هدف قرار دادند، وچه كسانى رسيدن را.

در اسلام، حكومت وسيله اجراى صحيح قانون خداوند وخدمت به مردم است، اين دو قابل تفكيك نيستند، درحالى كه در حكومتهاى امروزه ماندن حكومت ملاك و هدف است، نه قانون ونه مردم.

دقيقا اين موضوع درفرمايشات مسؤولين غالب حكومتها قابل مشاهده است، حتى حكومتهائى كه بنام اديان، ويا مردم، به قدرت رسيدند.

درفرمايشات أمير مؤمنان عليه السلام بادقت بنگريد، ترس از دو چيز همه وجود حضرت را فرا گرفته بود: حقى از مرم ضايع شود، دين و قيامت حضرتش با مشكل روبرو شود.

اين حق غذا نيست، خانه نيست، كار نيست، اگر چه همه اينها حق است، وضرورى است، اما اين حق حقوق انسانى است بيش از اين كه اسلامى باشد، واز همه مهمتر، آزادى تصميم گيرى است، آزادى انتخاب فكر و… است.

مثلا: حضرت ميفرمايند: من نيك مى دانم چه چيز شما را به پايدارى واستقامت در دين مجبور مى كند، أما اين كار به دين من لطمه مى زند، بدرستى كه تنها شمشير است كه شما را مجبور مى كند!

پس، اجبار در كار نيست، آزادى فرى واجتماعى يكى از حقوق اوليه انسانها است، حتى اگر اين انتخاب بادين خدا درتضاد باشد!

داستان نماز تراويح در زمان حكومت حضرتش را با دقت بخوانيد، علي عليه السلام، امام و رهبر شرعى، رئيس حكومت قانونى ومنتخب مردم، رسما اجازه مى دهد مردم نمازى را كه دين على عليه السلام ان را حرام مى داند، آزادانه انجام دهند، ودر مسجد كوفه، يعنى مركز فرماندهى على!

لذا، على حق حاكميت مردم را مهمتر از اجراى دين خدا مى داند، چون مردم خود خواسته اند، وبه كسى هم ضرر نمى رساند، چون دين يك مسأله عقيدتى است كه بين انسان وخداى او جاى دارد.

بگذريم، سخن از شاد روان مرحوم دكتر ابراهيم يزدى بود، آنشب از هردرى سخنى بميان آمد، از جمله يادى از خاندان شيرازی ومرجعيت ريشه دار آن خاندان مطرح شد، ايشان يك ابهام در ذهنش بود، گفت: باوجود پرستيژ مهم اين خاندان ومرجعيت فراگيرى كه دارند، هركجا شيعه هست ايشان پيرو دارند، دفتر يا حسينيه دارند أفراد در طبقات مختلف دارند، رسانهاى متعدد دارند وخلاصه يك قدرت حقيقى هستند، چرا كشورهاى بزرگ از اينها استفاده نميكنند؟

گفتم: خيال ميكنم چند نكته مهم هست:

1- خاندان شيرازي عموما باهمه دولتهاى منطقه تنش دارند، رسما با استبداد واستعمار مخالف هستند، واين مخالفت را رسما دركتابهايشان آورده اند.

2 – اين خاندان شديدا به بيدارى امتها عقيده دارند، درحالى كه دولتها مى كوشند مردم را درجهل نگاه دارند تا بتوانند بر آنها حكومت كنند.

3 – اين خاندان عدم زياده خواهى دنيائى را به اثبات رسانيده اند، پس نمى شود با پول يا مقام يا وعده هاى سياسى ايشان را فريب داد.

4 – مخالف سیاسی هستند، وبا تمام توان اين مخالفت را اعلان مى كنند، أما أهل جنگ نيستند، واين مخالفتها بر أساس منافع مادى نيست، عقيده ايشان هست كه اگر بنام اسلام حكومت مى كنى، بايد رحمت اسلام را بر قوانين جزائى آن مقدم بدارى، يعنى همانگونه كه دولت رسول خدا (ص) بود، حكومت حضرت على (ع) بود، وخلاصه اين خاندان بازى با اسلام ومعتقدات مردم را قبول ندارند.

اقاى دكتر يزدى اضافه كرد: خاندان شيرازي:

5 – آبستن هيچ حكومت ونظامى نيستند.

6 – دولت هم نمى خواهند، يعنى قصد به حكومت رسيدن هم ندارند.

سخن به اينجا كه رسيد همه حاضرين به ما نگاه كردند، شايد اين دو مورد اخير را كسى مطرح نكرده بود، لذا مايه تعجب افراد مجلس گرديد.

بازهم بگذريم، پس از رحت اين عزيز مطلب صحيفه نور (جلد ١٠، صفحه ٢٧٧) از قول رهبرى انقلاب در رسانه ها درج شد:

« مع‌الأسف در بین جوانهای ما هم اشخاصی هستند زودباور. به مجرد اینکه می‌گویند فلانی بله، امریکایی است، می‌بینیم که یک عده از جوان‌ها هم باورشان می‌آید که امریکایی است! فلانی انگلیسی است. برنامه خود امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها این است که اشخاص صحیح را به اسم انگلیسی و به اسم امریکایی ضایعش کنند؛ چون می‌دانند خودشان ضایع هستند! می‌دانند ملت پیش آنها چه جور هست اسم انگلیسی.

یک مطلبی بود که از سی سال، چهل سال، پیش از این من یادم است که آخوندها را وقتی می‌خواستند، روحانیون را می‌خواستند طرد کنند، می‌گفتند اینها انگلیسی‌اند! خود آنها تزریق می‌کردند که بگویند انگلیسی‌اند برای ضایع کردن. الآن هم امریکایی بیشتر هست در کار.

الآن هم اشخاص صحیح را خود آنها تزریق می‌کنند یا عمال آنها تزریق می‌کنند که بگویید این امریکایی است. مع‌الأسف بعض از اشخاص هم که حسن نیت دارند، سوء نیت ندارند، باورشان می‌آید و آنها هم می‌گویند این مطلب را، بدون اینکه بررسی بکنند.

یک کسی را که من سی سال است می‌شناسم، مثلاً همین آقای دکتر یزدی و آقای دکتر بهشتی را در یک جایی من دیدم نوشته‌اند که اینها پیش فلانی رفتند و خواستند که بختیار را ایشان چه بکند. اما آقای دکتر یزدی که همیشه مخالف بختیار بود که من در آنجا بودم. آقای دکتر بهشتی [هر] دفعه آمده پیش من راجع به بختیار یک کلمه نگفته. خوب، چرا باید مسلمان اینطور باشد؟ چرا باید یک مسلمی را [هتک حرمت کنند] من میل نداشتم اسم اشخاص را ببرم؛ لکن وظیفه می‌بینم که یک کسی را که می‌خواهند هتکش کنند، یک کسی را که می‌خواهند ضایعش کنند، برای اینکه نتواند خدمت بکند به اسلام، من وظیفه شرعی می‌دانم که یک وقتی دفاع بکنم از یک مسلمانی.»

روح پر فتوح دكتر ابراهيم يزدى شاد، نامش زنده وأهدافش پاينده باد.

 

شيخ محمد تقي ذاكري

7 شهريور 1396

به اشتراک گذاشتن با :