نافرمانى آدم

س: قران كريم صريحا فرموده است: ونافرماني كرد آدم پروردگار خود را، آيا اين نافرماني باعصمت انبيا تضاد ندارد؟

ج: دوران زندگانى حضرت آدم را به چند دسته بايد تقسيم نمود:

روران زندگانى در بهشت.

دوران مجازات فرود بر روى زمين.

دوران نبوت وپيامبرى.

عموما دربهشت، انسان مكلف نبوده، واصولا بهشت جاى تكليف نيست، مراحل تكامل هست، اما تكليف نيست. پس هرگاه تخلف يانافرمانى پيش آيد نمى توان آن را به حساب دورانهاى بعد گذاشت.

بيان قران نه براى مفتضح نمودن آدم است، شايد براى روشن نمودن چند موضوع مهم باشد:

اولا، وجود انسانى از مجموعه گوشت، پوست، واستخوان تشكيل شده است، وعقل، احساسات وعواطف، ومهمترازهمه، نفس كه قابليتهاى فوق العاده ای دارد، در وجود او تركيب شده است، واين مجموعه متكامل بايد قابليتهاى شناخت خير وشر را داشته باشد، وچون شيطان شكست خورده از آدم است، وسوگند ياد نموده تمامى نيروى خود را براى گمراهى آدم به كار گيرد، ممكن است راههاى مختلفى را براى تحقق بخشيدن به خواسته هايش طى كند كه آدمى با آنها آشنائى نداشته باشد.

پس براى اينكه اين انسان تنها نماند، خداوند از راه لطف براى او پيامبرانى فرستاده است تا اورا همواره راهنمائى نمايند وراههاى خوب وبد را به او بياموزند ويا تذكر دهد، ولذا قران كريم انتفاع وبهره گيرى از عقل را نشانه ايمان معرفى نموده است.

نكته ديگر اينكه قران كريم در رابطه بانفس مى فرمايد: به أو (نفس آدمى) الهام شد قابليت (فجور) ناپسنديها وزشتيها، و(تقواها) پرهيزكارى وخوبى ها.

اين قابليت ها براى بالا بردن قدرت تشخيص وانجام است، تا استقلاليت آدمى انسان را از قانون جبر دراورده وبه مرحله آزادى وارد نمايد، تا اينكه بشود او را آزمايش وچنانچه راه غير عقل را برگزيد، بتوان اورا بازخواست، وسپس توبه اورا قبول نمود.

عقل هم نوعى الهام است، انسان عاقل بايد قدرت تشخيص او بالارود، واگر نرفت به وسيله پيامبران هدايت شود تاحجت براو تمام شده واز خداوند روز قيامت ودر دادگاه الهى  طلبكار نباشد.

ثانيا، پيامبران را شفافيت وروشنى لازم است، وخداوند همه پيامبران خود را خالص از هرگونه عيب مى خواهد، تا بتوان آنها را به عنوان الگو به جهان معرفى نمود، ونافرمانى قطعا عيب است، پس أگر حاصل شود، به هراندازه باشد، بايد تصحيح شود.

ثالثا، (الا مارحم ربى) كه يوسف پيامبر به آن اشاره فرمود به همين معناست، كه اگر من درهرمقامى باشم، وباداشتن مقام عصمت، اگر لطف الهى ميسر نشود ممكن نيست بتوانم فريبهاى شيطان را بشناسم.

حضرت آدم (ع) خداوند را با آن عظمت شناخته بود، رحمت همراه با جبروت، قدرت همراه با گذشت، و… پس ممكن نيست كسى در محضر او بتواند دروغ بگويد، سوگند دروغ بخورد، شيطان براى آدم سوگند خورد كه راست مى گويد.

براى كسى كه دروغ را نمى شناسدن ومحضر هم محضر پاكى ودورى از هرگونه زشتى وپليدى باشد، چه گونه ممكن است فريب نخورد ؟

قران كريم صريحا مى فرمايد (وقاسمهما) يعنى براى آنها سوگند خورد كه راست مى گويد.

وانگهى، آدم پس از اينكه بر زمين فرود آمد ودانست از مقام خداوند دور شده است سالها گريه كرد وتوبه نمود، وآنگاه كه توبه او پذيرفته شد به مقام نبوت برگزيده شد تابتواند براى فرزندان وأمت خود راهنما باشد.

به اشتراک گذاشتن با :