مانند هر روز براي نماز صبح بيدارش كردم، نمازش را خواند ولى خيلى زود از جانماز برخواست وباحالت جدى به طرف من آمد وگفت حق من بر تو چيست؟

باتعجب بهش نگاهم را دوختم وگفتم: بسم الله الرحمن الرحيم، تو هر روز تاپيش از طلوع آفتاب تو جانماز بودى وهرچى دعابود ميخواندى، حالا چى شده كه زود جانمازت را ترك كردى، اين اولا.

ثانيا، اول صبح كسى حقش را مطالبه ميكنه؟

ثالثا چى شده؟

كجاحقت را پامال كردم كه اين جور طلبكارانه، اول صبح، اونم ناشتا (!) حقت را ميخواهى؟