بازى قهر وآشتى (!)

همه ميتوانند ادعاى پاكى وخوش قلبى داشته باشند، أما كسى نميتواند ادعاى عصمت بكند.

همه پاك هستند وخوش قلب، أما انسانهائى هستيم جايز يا ممكن الخطا.

با اين مقدمه ميخواهم بگويم: هنگاميكه ما ممكن الخطا هستيم، پس حق نداريم قهر وآشتى واقعى داشته باشيم.

بدين معنى كه قهر حقيقي هست وقهر مجازى (شكلى) وافراد يك مجموعه (خانواده) ميتوانند از يكديگر دلخور شوند ولى حق ندارند قهر حقيقي داشته باشند، چرا كه از منظر انسانيت قهر يك حالت كودكانه است وكار آدم بزرگها نيست.

آدم بزرگها باعقل و درايت خودشان، ميتوانند، وبايد، ناز كنند وناز بكشند.

يعنى بادست پس بزنند و با پا پيش.

در روايات ماهم آمده است كه قهر زن وشوهر يك روز است، وقهر دو مؤمن حد أكثر ٣ روز.

پس اگر ماعاقل باشيم بايد يكديگر را قبول كنيم، همينجور كه هست، چون عوض كردن انسانها ممكن نيست، ولى ديدگاهها را ميشود نزديك كرد.

از اين مطلب كه بگذريم، سعادت يك باور است، شما ميتوانى آن را داشته باشى وبا آن خوشبختى در زندنگى بسازى، وميتوانى با قبول نكردن شخص مقابل، عرصه را برخود تنگ كنى وبا سعادت وخوشبختى فاصله بگيرى.

انسانهائى كه سعادت را نخواهند ممكن است  ٢ نشانه داشته باشند:

١- خود بزرگ بينى.

٢- عقده هاى درونى.

ولى من گمان ميكنم بسيارى از ما قهر را با ناز  اشتباه گرفته اند، ويا اينكه هنوز يكديگر را نفهميده ويا پيدا نكرده اند.

بيائيم كمى تأمل كنيم وببينيم كدام روش ما چه أثرى در برخورد همسر وفرزندان يا زندگى گذاشته؟

ويا اينكه با چه روشى ممكن است اين غول بى شاخ ودُم مانع خوشبختى خود را معالجه كنيم.

اگر كسى بگويد من دكتر نيستم، خوشفكر نيستم، بلد نيستم ودهها بهانه مشابه، گمان كنم خود را فريب داده است.

چون همه ما هر روز دهها مورد براى خودمان وفرزندانمان طبابت كرده وميكنيم.

بيائيم، روش همسر ويا فرزندمان را باكمى حوصله معالجه كنيم.

به اشتراک گذاشتن با :